مهندس برتر

آموزش نیاز های ((اصلی و فرعی)) مهندس مکانیک

مهندس برتر

آموزش نیاز های ((اصلی و فرعی)) مهندس مکانیک

مهارت حل مساله را بیاموزید

حل مساله، مهارتی کاربردی است که امروزه از ضرورت‌های روزمره زندگی به حساب می‌آید. با این دیدگاه تمام افراد در تمام سنین لازم است این مهارت را یاد بگیرند تا بتوانند در مقابله با مسائل مختلف زندگی آن را به کار برند. 

 

در تعریف از این مهارت می‌توان گفت، مهارت حل مشکل، یکی از مهارت‌های اساسی زندگی است که به ما این امکان را می‌دهد تا با برنامه‌ریزی مشخص، مشکلاتمان را حل کنیم. این مهارت فقط برای مشکل خاصی نیست و می‌تواند در حل انواع مسائل و مشکلات کاربرد داشته باشد. مهم‌ترین فایده یادگیری مهارت حل مساله این است که به فرد کمک می‌کند تا هنگام رویارویی با مشکلات راه‌حل‌های متعددی را جستجو کرده آنها را بررسی نموده و پس از تجزیه و تحلیل بهترین راه‌‌حل را انتخاب نماید.

در واقع یادگیری مهارت حل مشکل (مساله)‌ افراد را قادر می‌سازد با مشکلات موجود و مختلف به قدری مواجه شوند تا چیزی به اسم مشکل باقی نماند و فرد بتواند در جهت رسیدن به اهداف، ‌موانع را به آرامی و با برنامه‌ریزی حذف کرده و سلامت زندگی خود را حفظ و تثبیت کند.

مشکلات موجود افراد عمدتا شامل مسائل شخصی، امور روزانه، تحصیلی، شغلی، اجتماعی، ارتباط با دوستان، خانواده و جامعه، محیط کار و دیگر موقعیت‌هایی است که به تناسب زندگی و ایفای نقش‌های اجتماعی، فرد ناگزیر مواجهه با آنها است. برخی افراد در زندگی روزمره خود حتی قادر به برطرف کردن مسائل آسان خود نیستند و در مقابل کوچک‌ترین مساله و مشکل دچار پریشانی، دستپاچگی و ناراحتی می‌شوند. این افراد در مقابل کوچک‌ترین ناملایمات زندگی آسیب‌پذیرند و احتمال این‌که به بیماری‌های مختلف روانی و جسمانی مبتلا شوند نیز بسیار زیاد می‌باشد.

افراد دیگری وجود دارند که دشوارترین و ناراحت‌کننده‌ترین مشکلات را پشت‌سر گذاشته و نه تنها دچار آسیب نمی‌شوند، بلکه پس از تحمل آن مشکل به سطح بالاتری از توانمندی و قدرت نیز می‌رسند. می‌توان گفت از دلایل موفقیت این افراد آن است که هنگام مواجهه با مشکلات از روش‌های عقلانی منظم و صحیحی استفاده می‌کنند و برخلاف افراد دسته قبل که فاقد این توانمندی هستند با تمرین و تکرار و مواجهه منطقی با مسائل، سطح آمادگی فردی خود را ارتقا می‌بخشند. این گونه افراد به دلیل کسب این توانمندی بخوبی از عهده مسائل زندگی خویش برمی‌آیند.

معمولا افراد فاقد توانایی بنا به این دلایل قادر نیستند برای مسائل و مشکلات زندگی خود راه‌حل مناسبی بیابند:

1 ـ وجود مشکل را دلیل بر ضعف، بی‌کفایتی، بی‌استعدادی، بی‌لیاقتی، نادانی و... خود می‌دانند.

2 ـ به هنگام رویارویی با مشکل مرتبا خود را سرزنش و ملامت می‌کنند.

3 ـ معتقدند وجود مشکل در زندگی، امری غیرطبیعی است و نباید وجود داشته باشد.

4 ـ به جای مواجهه منطقی با مشکل و حل آن سعی می‌کنند از مشکلات فرار کرده یا آن را به تعویق بیندازند.

5 ـ زمان حل مشکل بدون تفکر و عجولانه اقدام کرده و تصمیمات ناگهانی و احساسی می‌گیرند.

مساله‌گشایی در روابط اجتماعی

مساله‌گشایی روشی است که شما می‌توانید‌ هنگام برنامه‌ریزی برای برخورد با مشکلات زندگی از آن استفاده کنید. این مهارت مقابله‌ای عملی است که از نظر روان‌شناختی موثر و مفید است. استفاده از روش‌های مساله‌گشایی موجب اعتماد به نفس در شما می‌شود. وقتی شما بدانید که از این مهارت به خوبی برخوردارید احساس شایستگی و تسلط در شما تقویت می‌شود. مهارت‌های موثر مساله‌گشایی با سازگاری شخصی خوب، ارتباط دارد. پژوهشگران دریافتند که مساله‌گشاهای موفق به این واقعیت واقفند که غلبه بر مشکلات زندگی مستلزم تلاش و کوشش است. در مورد مساله‌گشایی توجه به چند نکته ضروری است، اول آن که اغلب افرادی که در حل مشکل خود درمانده و ناتوان می‌شوند، به این دلیل است که به طور انعطاف‌ناپذیری تنها از یک راه‌حل برای مشکلات مختلف استفاده می‌کنند و وقتی این راه‌حل موثر واقع نمی‌شود، آنها راه‌حل‌های دیگر را امتحان نمی‌کنند. نکته دومی که باید به آن توجه کنیم این است که گاهی استفاده از یک راه‌حل جدید و کاملا متفاوت در برخورد با مشکلات بسیار سودمند و موثر است، این امر بخصوص در برخورد با دیگران صدق می‌کند. درواقع بهترین مساله‌گشاها کسانی هستند که خلاقند و از زوایای مختلف به مشکل می‌نگرند. نکته سومی که لازم است بدانید این است که مساله‌گشایی نیازمند رویکردی فعال و نه منفعل است.

مراحل مساله‌گشایی

به طور کلی مساله‌گشایی 5 مرحله دارد:

1 ـ ادراک خویشتن:

نکته: کسی که باهوش‌تر است تعریف بهتری از مشکل ارائه می‌کند، راه‌حل‌های بیشتری را به ذهن می‌آورد‌ آنها را دقیق‌تر ارزیابی می‌کند و بهترین راه‌حل را انتخاب می‌کند

3 ـ فهرست کردن راه‌حل‌های مختلف:

4 ـ تصمیم‌گیری:

5 ـ امتحان کردن:

اگر راهکار شما موفقیت‌آمیز بود چه بهتر، در غیر این صورت باید مراحل حل مساله را مجدد مرور کنید. شما باید پذیرای همه راه‌حل‌ها باشید و همیشه به خاطر داشته باشید که یک مشکل‌گشا هستید.
زمانی که از مشکلاتی که در پیش رو دارید شناخت کامل داشته باشید و فهرستی از راه‌حل‌های مختلف نیز تهیه کرده باشید، تصمیم‌گیری بسیار ساده و آسان‌تر خواهد شد. اگر اولین انتخاب شما موثر واقع نشد باید انعطاف‌پذیر باشید و طرح‌های دیگر را امتحان کنید.
قبل از انتخاب یک شیوه کار، بهتر است که تمام راه‌حل‌های احتمالی را بررسی کنید. برای ایجاد طرح‌های خوب باید انعطاف‌پذیر و خلاق باشید و تا آنجا که می‌توانید راه‌حل‌های بیشتری را مطرح نمایید.
قدم اول در حل مشکل به طور موفقیت‌آمیز این است که شخص این ادراک را در خود پرورش دهد که: «تو می‌توانی مشکلت را حل کنی.» برای ایجاد جهت‌گیری مساله‌گشایی در خود باید بتوانید به خودتان بگویید: «بخشی از زندگی مواجه شدن با مشکلات است و وقتی با مشکلی مواجه می‌شوم باید آرام و خونسرد باشم.»2 ـ تعریف مساله: اولین کاری که در موقع مواجه شدن با یک مشکل می‌توانید انجام دهید، شناخت دقیق مساله است. مشکلات و تعارضات اساسی را مشخص و سپس فهرستی از اهداف خودتان را تهیه کنید.

چگونگی آموزش این مهارت

به طور کلی مهارت‌های زندگی و ازجمله مهارت حل مشکل در همه افراد می‌تواند کاربرد مثبتی داشته باشد ولی طبیعتا هر چه ضریب هوشی و توانایی فرد بالاتر باشد استفاده بیشتری می‌تواند از این مهارت ببرد. هوش و خلاقیت فرد در تمام مراحل این مهارت تاثیرگذار است. کسی که باهوش‌تر است تعریف بهتری از مشکل ارائه می‌کند، راه‌حل‌های بیشتری را به ذهن می‌آورد، آنها را دقیق‌تر ارزیابی می‌کند و بهترین راه‌حل را انتخاب می‌کند. از طرف دیگر می‌توان گفت تنها بخشی از مهارت حل مساله به دانش و اطلاعات فرد بستگی دارد. بنابراین فقط با مطالعه یا کسب دانش بیشتر ما به مهارت نمی‌رسیم بلکه به تمرین و تکرار نیز نیازمندیم. بنابراین لازم است آموزش و تمرین این مهارت از دوران کودکی آغاز شود تا با تجربه حاصل از آن قادر شویم در بزرگسالی با مسائل عمده‌تر زندگی، راحت‌تر مواجه شویم.

نحوه آموزش این مهارت تا حد قابل توجهی وابسته به سن افراد است. در بزرگسالی به راحتی می‌توان با بیان اهداف این آموزش به طور صریح و مستقیم تعلیم مهارت را شروع کرد، اما برای کودکان آموزش مستقیم این مهارت تقریبا غیرعملی است.

لذا در این سنین نحوه آموزش عموما مبتنی بر «بازی» یعنی به شکل غیرمستقیم است.

به فرزندانمان هم این مهارت را آموزش دهیم

ما به عنوان پدر و مادر همیشه نمی‌توانیم برای فرزندانمان ایمنی را ایجاد کنیم. آنها باید خودشان قادر باشند با مسائل و مشکلات بالقوه با آرامش و به صورتی کارآمد برخورد کنند. ما احتیاج به بچه‌هایی داریم که شروع به فکر کردن درباره موضوعات جدی کنند. آنها می‌توانند با تشویق و کسب مهارت‌های اساسی این کار را انجام دهند. معمولا دستورالعمل برای حل مشکلات از 2 قسمت اصلی تشکیل شده است. یکی این که پرسش و پاسخ را تمرین کنید و دیگری آن که تصمیم‌گیری‌ها یا درست تصمیم‌گرفتن را تمرین نمایید. در واقع این فعالیت‌ها مختص گروه سنی خاص یا توانایی‌های خاص نیستند. پرسیدن و پاسخ دادن خود مستلزم تمرین و صرف وقت زیاد است که بچه‌ها در مدرسه آنچنان تمرینی در این زمینه ندارند و دقت کافی نیز برای سوالات و پاسخ‌های دقیق و متفکرانه نیز وجود ندارد. بچه‌ها به سوالات صحیح یا غلط و سوالاتی که تنها یک پاسخ صحیح دارند، پاسخ می‌دهند. می‌توان گفت آنچه بچه‌ها نیاز دارند و مدارس نمی‌تواند فراهم کند، سوالاتی است که مستلزم فکر کردن باشند، مانند «درباره... چه فکر می‌کنی؟» یا «چطور می‌توان این مساله را حل کرد؟»

والدین می‌توانند برای بچه‌‌های کوچک‌تر سوالات آسان‌تری را در نظر بگیرند مثلا این که «به نظرت این داستان چطور تمام می‌شود؟» یا «چرا این طور فکر می‌کنی؟» از بچه‌هایی که بزرگ‌تر هستند، می‌توانیم سوالاتی درباره موفقیت‌هایی که پیش می‌آید، بپرسیم مثلا زمانی که یک برنامه تلویزیونی را می‌بینید می‌توانید بپرسید: «این برنامه به ما چه می‌گوید؟» یا «چه برداشتی از این برنامه داری؟» تقریبا تمام مراحل مشکلات با خلاقیت همراهند، اما برخی از سوالات، خلاقیت بیشتری ایجاد می‌کنند. وقتی از بچه‌ای می‌پرسید که «آرزو داشتی چه اتفاقی بیفتد؟» می‌توانید منتظر شنیدن پاسخ‌های ذهنی‌تری باشید. از بچه‌ها بخواهید برای چاره مشکلی که خودشان ایجاد کرده‌اند، نظر بدهند با این روش به جای آن که راه‌حلی را به بچه‌ها تحمیل کنیم، خود‌ آنها سهمی را در پیدا کردن راه‌حل خواهند داشت و امید ‌آن می‌رود که با راه‌حل‌هایی که خود پیدا می‌کنند، مشکل حل شود. در بیشتر موارد برای تقویت مهارت حل مشکل می‌توانید از فرزندتان سوالاتی با پاسخ‌های نامحدود بپرسید. در اینجا هیچ پاسخ صحیحی وجود ندارد، شما هم در کلاس درس نیستید و هیچ بچه دیگری مشتاق به دادن پاسخ درست نیست. در خانه فضای آرامی برای یاد دادن و یاد گرفتن وجود دارد.

ساعت حضور در خانه زمان تبادل‌نظرات، احساسات، امیدها و آرزوهاست و این اوقات را تنها در یک خانواده «متفکر» می‌توان ایجاد کرد.

به طور کلی می‌توان گفت عدم برخورد درست با مشکلات و عدم توانایی حل مساله ممکن است مشکل را پیچیده‌تر نماید. بنابراین به منظور افزایش سطح سلامت روان افراد و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی لازم است آموزش این مهارت مهم برای تمامی افراد در سنین مختلف در نظر گرفته شود تا با فراگیری آن توانایی لازم برای برخورد منطقی با مسائل را داشته باشیم. 

منبع: jamejamonline.ir

نظرات 1 + ارسال نظر
طباطبایی جمعه 20 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 17:16 http://pejhvaak.blogfa.com

سلام
ممنون مطلب سودمندی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد